۲۰۰ هزار عمره‌گزار ایرانی تا سال ۱۴۰۵ به عربستان مشرف می‌شوند ۳ ویژه برنامه در پنج شب پایانی ماه صفر در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود یک کاسه نبات زعفرانی به یاد «شهید مصطفی چمران» هم‌زمان با سالروز پایان یافتن محاصره پاوه | نور خورشید پس از گرگ‌ومیش پاوه عوامل هلاکت مردم در گفتار اخلاقی امام حسن مجتبی (ع) مظلومیت و غربت امام حسن (ع) در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین فرحزاد | جلوه کرامت در نهایت غربت درخواست اختصاص اعتبار ویژه از وزیر کشور برای ستاد خدمات زائر در دهه پایانی صفر برپایی بیش از ۷۰۰ موکب برای دهه پایانی صفر در خراسان رضوی | ۵۷۵ موکب در مشهد فعال می‌شوند مشهد میزبان بزرگ‌ترین اجتماع مذهبی ایرانیان در دهه پایانی ماه صفر | تشرف بیش از ۷ میلیون زائر به حرم مطهر امام رضا(ع) + فیلم هزار کاروان پیاده در مسیر مشهدالرضا (ع) برنامه‌ریزی برای خدمات‌رسانی به زائران دهه آخر ماه صفر در خراسان رضوی استقرار ۱۵۰ موکب مردمی در ۵ محور اصلی اطراف حرم امام‌رضا(ع) طی دهه آخر صفر ۱۴۰۴ راز ماندگاری حال خوش عبادت راهکارهای عملی افزایش حضور قلب در نماز | چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ از فلکه آب تا «الرمادیه ۲» | ناگفته‌های مترجم مشهدی صلیب سرخ در اردوگاه اسرای ایرانی آغاز فعالیت حوزه علمیه خراسان رضوی در دهه پایانی ماه صفر ۱۴۰۴ مشهد؛ میزبان همایش «هوش مصنوعی و اعتاب مقدسه» برپایی بزرگ‌ترین موکب آستان قدس رضوی برای خدمت به زائران امام رضا (ع) در دهه پایانی ماه صفر ۱۴۰۴ اجرای برنامه فرهنگی در میدان شهدا و چهارراه دانش مشهد در دهه آخر صفر ۱۴۰۴
سرخط خبرها

سفره‌ای به پهنای مهربانی

  • کد خبر: ۱۴۳۴۱۶
  • ۱۴ دی ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۷
سفره‌ای به پهنای مهربانی
چند ساعتی از عقدشان نگذشته و چند ماهی است به همت واحد ازدواج آسان دانشگاهشان بعد از معرفی و گفتگو‌های اولیه، خانواده‌ها امشب را در جوار حضرت برای عقد گرد هم آمده اند.
علی رنجکش
نویسنده علی رنجکش

در میهمان سرای حضرت رضا (ع) ایستاده ام. زوج جوانی وارد می‌شوند، درحالی که گویا تازه عقد کرده اند؛ چون بر سر عروس خانم چادر سفید است و تازه داماد هم کت وشلوار به تن دارد. هنوز خجالت در چهره هردوشان پیداست. ضمن خوشامدگویی باب گفتگو را با گفتن تبریک باز‌ می‌کنم. هر دو لبخند بر لبانشان نقش می‌بندد.

چند ساعتی از عقدشان نگذشته و چند ماهی است به همت واحد ازدواج آسان دانشگاهشان بعد از معرفی و گفتگو‌های اولیه، خانواده‌ها امشب را در جوار حضرت برای عقد گرد هم آمده اند. روبه روی هم می‌نشینند و تعارفاتی می‌کنند که لحظه به لحظه اش پر از خاطرات به یادماندنی می‌شود. حلقه‌های ازدواجشان را کنار فیش‌های پذیرایی مهمان سرا می‌گذارند و عکسی به یادگار می‌گیرند. به شوخی می‌گویم: ان شاءا... سال دیگر شما را سه نفری سر همین میز ببینم.

در بین زائران مادری توجهم را جلب می‌کند که فرزند معلولش را داخل ویلچر به همراه آورده است. از مادر می‌خواهم که من ویلچر را برایشان بیاورم و قبول می‌کند. مادر درحالی که مدام برای شفای فرزندش دعا می‌کند، می‌گوید: فرزندش یک سال قبل بر اثر تصادف دچار معلولیت ذهنی و جسمی شده است و اکثر پزشکان متخصص ایران و دیگر شهر‌ها تقریبا از ادامه درمانش ناامید شده اند. مادر با هزاران آرزو و امید راهی مشهد شده است تا بلکه با توسل به حضرت، شفای فرزندش را بگیرد. سر میز که‌ می‌نشینند، مادر به سختی با چشمان اشک بار غذا را در دهان فرزندش می‌گذارد و زیر لب مدام می‌گوید: یا امام رضا (ع) شما ما را به سفره خانه ات دعوت کرده ای؛ پس بیا و شفای فرزندم را هم عنایت کن.

تقریبا هرکس این صحنه تلخ را‌ می‌بیند، ناراحت می‌شود، تحت تأثیر قرار می‌گیرد و برای شفای فرزند معلول دعا می‌کند.

در بین آمد و شدها، میزبان میهمانانی از اقصا نقاط جهان هم هستیم که توفیق حضور در میهمان سرای حضرت را پیدا می‌کرده اند. مهمان‌هایی داریم مسیحی از کشور کانادا، شهر ونکوور، (گابریل منسون و همسرش والری پلانت و فرزندانشان ژاکوب و آستین) که به مشهد آمده اند. از همکارم که استاد دانشگاه فردوسی و مسلط به زبان انگلیسی است می‌خواهم واسطه گپ و گفت ما شود.

گابریل مشهد و حرم را از طریق همسایه شان که نامش محمد است و خانواده اش شیعه هستند شناخته است. او‌ می‌گوید: محمد با حس و حال خاصی از این مکان مقدس بسیار تعریف و سفارش کرده است که اگر به مشهد سفر کردیم، سلام او و دیگر شیعیان کانادا را به امامشان برسانیم.

گابریل ادامه می‌دهد با اینکه خودم و خانواده ام مسیحی هستیم و اعتقادات مذهبی داریم، حضورمان در حرم امام رضا (ع) نقطه عطفی در زندگی مان است و اینجا به نوعی خاص‌ترین مکان مذهبی عمومی است که تاکنون دیده ام. او از شوق وذوق زائران و حس و حالی می‌گوید که تاکنون در هیچ مکان توریستی و دیدنی جهان ندیده است.

خانواده گابریل بعد از صرف غذا اصرار می‌کنند که برای یادگاری با خدام و همکاران آشپزخانه عکس و فیلم بگیرند که مورد موافقت قرار می‌گیرد.

ساعت حدود ۲۱‌ می‌شود و پایان پذیرایی از میهمانان. با خروج آخرین زائر از مهمان سرا همه همکاران از مسئول و غیرمسئول بسیج می‌شوند برای نظافت. همه مجموعه، از آشپزخانه گرفته تا سالن ها، جزءبه جزء ضدعفونی و تنظیف می‌شود. حالا دیگر حقیقتا خستگی وجود همه بچه‌های شیفت را فراگرفته است.

از ۶:۳۰ صبح تا ۲۲:۳۰ شب

به رسم همیشگی همه در آخرین ساعات روز روبه روی گنبد آقا در یک صف می‌ایستند و حاج علی خاکی، مداح موسپید شیفت هفتم، بر روی چهارپایه‌ای می‌ایستد و با صدایی دل نشین و گرفته، صلوات خاصه را قرائت می‌کند. در اوج خستگی دیدن اشک‌هایی که بر گونه‌ها می‌لغزد و شانه‌هایی که‌ می‌لرزد و دست‌هایی که بر روی سینه به رسم ادب آرام گرفته دیدنی است.‌

ای صفای قلب زارم، هر چه دارم از تو دارم
تا قیامت‌ای رضا جان، سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت، غلام و نوکرت
مران از در مرا، به جان مادرت
علی موسی الرضا (ع)
غیر تو یاری ندارم، با کسی کاری ندارم
گر مرا از در برانی، جای دیگر من ندارم
تو خوبی من بدم، به این در آمدم
به جان فاطمه (س)، مکن مولا ردم
علی موسی الرضا (ع) علی موسی الرضا (ع)
علی موسی الرضا (ع) علی موسی الرضا (ع) علی موسی الرضا (ع)
جان به قربان نگاهت، دل فدای روی ماهت
سینه بگشا تا بیایم، ا‌ی رضا جان در پناهت
منم دیوانه ات، مقیم خانه ات
تویی باغ گل و منم پروانه ات
علی موسی الرضا (ع) علی موسی الرضا (ع)

گویا هیچ کس قصد دل کندن از این بارگاه ملکوتی را ندارد، اما چاره‌ای نیست. باید بروند تا عطر معنویت حضور یک روز خدمت را با خانواده شان تقسیم و توفیق خدمت را برای حضور دیگر عاشقان مشتاق فراهم کنند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->